و زمستان چه گرم میگذرد وقتی لحظاتم آبستن است از عشق و موسیقی شایدها. نوشته شده در ساعت توسط ع . و آخرین سیگار مست کننده. برای شیهه ی مغموم خویش. دستان بسته ای که لطافت هستی تو. ساقی ساکت جام های صبور. شراب شعر را بر من سرریز کن. سرطان آوار دریغ گرفته ام. نوشته شده در ساعت توسط ع . که هر رودی را مهمان خود کنی. به شبهای تنهایی خویش فراخوانی.

ببین که هفت شاخه اش چگونه در برابرت . نگاهت وازه ای نا گفته دارد. درونش قصه ای آشفته دارد. به سویم خیره شو امشب رها کن. همان حسی که رنگ خفته دارد. تا کی نفسم به پای تو بنشیند. ناخواسته در هوای تو بنشیند. آزاد کن این اسارت قلبم را. شاید که کسی به جای تو بنشیند. چه نویدی ست که نمیایی.

Le mαrdi 28 Avril 2009 ;.

Ajouter cette vidéo à mon blog. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.